همشهری آنلاین _ بهاره خسروی: البته شاه از این سوءقصد جان سالم به در میبرد و یک عده بختبرگشته هم که عموماً از مردم و سربازان محافظتی شاه بودند کشته و زخمی میشوند. شاه از این ماجرا حسابی خشمگین میشود و والی تهران و یک عده از شاطران همراهش را تنبیه میکند. اما حکایت این شاطران که بیشتر از همیشه مورد غضب شاه قرار گرفتند، چه بود؟ شاطران مردان تندپایی بودند که به شاه خدمت میکردند. این افراد را در دوره صفویه شاطر و در دوره قاجار فراش خطاب میکردند.
این مردان معمولاً لباس قرمز برتن داشتند و پیشاپیش اسب شاه و رجال بزرگ حکومتی میدویدند و با یک چوبدستی بلند راه را برای عبور از میان مردم باز میکردند. در زمان شاهعباس صفوی «پیتردلاواله» جهانگرد مشهور ایتالیایی، در سفری که به ایران داشت درباره شاطران مینویسد: «شاطر وظیفه نامهرسانی را عهدهدار است و اغلب در جلو اسبان حرکت میکند. آنها کلاه پردار بر سر و زنگولههایی بر کمر دارند که از صدای آنها در هنگام حرکت، مردم کنار میروند و راه برای آنها باز میکنند. این افراد از همان دوران کودکی تمرینهایی برای تند راه رفتن و دویدن دارند و بعد از گرفتن امتحان، استاد میشوند و تصدیق یا منشور شاطر دوانی که غالباً شغلی مورثی بود دریافت میکنند.» البته این شاطرها سلسله مراتبی داشتند. برای مثال، به رئیس شاطران دربار شاطرباشی میگفتند و در عهد قاجاریه وجود این شاطرها در مراسم استقبال از سفیران خارجی رسم بود. با انقلاب مشروطه و ورود اتومبیل کمکم استخدام شاطر از میان رفت.
نظر شما